بردیابردیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

پسر من

پسرم ...

عزیز مامان امروز عصر لبت پاره شد و من مردم و زنده شدم  امشب شب یلداس و تو فقط 2 سالته و من اصلا تحمل ندارم که ببینم انقد اذیت شدی  دایی بابک با وسواس زیاد کلی شهر رو گشت بهترین نخ بخیه رو برات پیدا کرد و حسابی گریه کردی و الان خوابی ...فک میکنم اصلا نتونم ناراحتی ات رو ببینم و الان هرچی نگات میکنم سیر نمیشم ...از خدا فقط سلامتت رو میخوام نفس مامان 
30 آذر 1393

پسرم میخواد قهرمان بشه

امروز میگی مامان میخوام قهرمان بشم ..برای اولین بار هم دویدی سمت بابات و بهش گفتی میزنمت با مامانم حرف نزنی !، حروف الفبای انگلیسی رو از حفظ میخونی و هرشب میگی مامان تام و جری بگو شنگول منگول بگو پسرم عزیز مامان دیروز دایی بابک بردت اهواز و موهات رو کوتاه کرد ..خیلی ناز شدی .ماشینی رو هم که برات خریده دوس داری میگی مامان خیلی کیف دارع باش سواری بخورم
14 آذر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر من می باشد